آیندگان کووید19 را فاجعه می بینند یا نقطۀ عطف؟
به گزارش چاپار بلاگ، دنیایی را که کووید19 برایمان ساخته به دوران های جنگ تشبیه می نمایند و برای توصیف آن استعاره های نظامی را به کار می برند: صحبت از نبرد با ویروسی نامرئی است؛ می گویند کارکنان سلامت در خط مقدم حضور دارند و شرایط بیمارستان ها را بدتر از منطقهٔ جنگی می دانند. شاید این روایت ها درست باشند، اما ماجرا روی دیگری هم دارد. برای بیشتر آدم ها این همه گیری با هیجان و مرگ خط مقدم همراه نیست، بلکه همراه ملال زندگی خانه نشینی است که در آن کسی نباید با چیزی بجنگد: کلی بشوی وبساب اجباری، سروکله زدن با بچه هایی که حوصله شان سر رفته، و زندگیِ بی هیاهویی که به هیچ وجه سرگرم نماینده نیست. چگونه می توان این وضع را تا خاتمه بحران تاب آورد؟
چطور چیزی همه گیر می گردد؟
ترجمان علوم انسانی در ادامه نوشت: به لطف شبکه های اجتماعی، بیشتر ما تجربه های دستِ اولی داریم از اینکه چطور ناگهان چیزی فراگیر می گردد. یک توییت، یک کلیپ، یا موضوعی جدید در عرض چند ساعت کلِ فضا را پر می نماید و همه دربارۀ آن حرف می زنند. حالا که چندماه از همه گیری کرونا گذشته است، منطقِ سرایت در بیماری ها نیز موضوع بحث های همگانی شده است. کتابی جدید می خواهد شرح بدهد که چطور این موج های فراگیری در جوامع انسانی ظاهر و سپس ناپدید می شوند.
این روز ها کمتر از هر زمان دیگری تنهاییم
چند وقتی است که حسابی از یکدیگر جدا افتاده ایم و در تلۀ دیوار ها محصور شده ایم. هرقدر هم بگویند که فاصله گذاری اجتماعی حیاتی است، باز از سختی آن کم نمی نماید. بااین حال، چیز های زیادی در دسترس است که می تواند ما را در این روز های سخت سر پا نگه دارد و، برخلاف تصور، تنهایی یکی از آن هاست. تنهایی فقط وضعیتی نامطلوب که باید سرکوب گردد یا از بین برود نیست. تنهایی جنبه ای شگفت انگیز و اعجاب آور نیز دارد.
رمان نویسی که، کمی قبل از کرونا، همه چیز را پیشگویی کرد
اگر نویسنده ای، تنها کمی قبل از کرونا، رمانی دربارۀ عالم گیرشدن ویروسی کشنده تحویل انتشارات بدهد، بیشتر باید جزو پیشگو ها حسابش کرد تا رمان نویس ها. حتی شاید همه چیز بوی توطئه بگیرد. اما لارنس رایت برای نوشتن آخرین رمانش نه از الهام استفاده نموده و نه از اطلاعات سری. او، وقتی می خواهد رمان بنویسد، مثل روزنامه نگار ها دربارۀ موضوع تحقیق می نماید. رمان اخیر او، آخر اکتبر، سرشار از اطلاعات ویروس شناسی و تاریخچۀ همه گیری هاست. او می گوید شما می گویید پیشگویی، اما من فقط به پیش بینی دانشمندان گوش دادم.
آیا همه گیری عقاید دینی ما را تغییر خواهد داد؟
ما انسان ها عادت نموده ایم تاریخ جهان را با موضوع خودمان بخوانیم. خوب چیزی است که برای ما خوب باشد و بد، چیزی که ضرری به ما برساند. بر همین اساس درخت ها خوبند و ویروس ها بد. هنگامی که حادثه ای طبیعی مثل زلزله اتفاق می افتد یا بیماری ای همه گیر مثل کرونا بر ما هجوم می آورد، ناگهان این تصویر درهم می ریزد و از خودمان می پرسیم: جای ما در جهان کجاست و نسبتمان با دیگر موجودات چیست؟ پاسخ دادن به این دست سوالات غالباً به بازاندیشی در عقایدمان منجر می گردد.
دِسِرهای اختصاصی و ماسک های ارغوانی: عروسی دریافت در دوران قرنطینه
گاهی به نظر می رسد این همه گیری انتهای ندارد، اما به خیلی چیز ها انتها داده است، من جمله به خوشی های دسته جمعی عظیم. ورزشگاه های ده ها هزار نفره، مراسم های چندهزار نفره، و جشن های عروسی چندصد نفره کم کم دارند از خاطرمان پاک می شوند. با وجوداین، زندگی ادامه دارد. آدم ها ازدواج می نمایند و با شرایط عجیب و غریب دوران کرونا کنار می آیند. آنا راسل، که خودش از جملۀ کسانی است که مراسم عروسی اش به خاطر همه گیری لغو شده است، به تغییرات صنعت عروسی در این ماه ها پرداخته است.
رؤیای آغوش: چطور همه گیری ما را از لمس همدیگر محروم کرد؟
وقتی عظیم می شویم، یکی از اساسی ترین چیز هایی که از دست می دهیم، لمس شدن است. نوزادان ساعت های زیادی از شبانه روز را در بغل مادر یا نزدیکانشان سپری می نمایند. بچه ها مرتباً به آغوش کشیده و بوسیده می شوند. اما هر چه عظیمتر می شویم، تجربه های لمسی ما کمتر و سریع تر می گردد. دست دادن های رسمی، یا برخورد ناخواسته با غریبه ای در پیاده رو. اما همه گیری و فاصله گذاری اجتماعی نوعی قحطیِ بی سابقۀ لمس به وجود آورد که باعث شد بغل کردن عزیزانمان یا بوسیدن پدر و مادرمان به رؤیا تبدیل گردد. چرا به لمس احتیاج داریم؟
قرنطینه نشان داد که خانوادۀ هسته ای چقدر ناکارآمد است
خانوادۀ هسته ای به طور روزافزونی به شکل غالب خانواده در زندگی شهری تبدیل شده است. پدر و مادر و فرزندان، در خانه ای مستقل. جهانیی خصوصی با آرامش و سکوت و بدون دخالت ها و مزاحمت های دیگران. اما ناگهان با آغاز دوران قرنطینه و قطع پیوند های معمول ما با دیگران، کانون گرم خانواده چهرۀ دیگرش را به ما نشان داد: بچه هایی که دیگر نمی شد تحملشان کرد، احساس خفقان آورِ گیرافتادن در خانه هایی کوچک و رنج تنهایی و انزوا.
احساس می کنم دارم توی زمین فرو می روم: مادران تنها در دوران کرونا
بحران های بیکاری معمولاً چهره ای مردانه داشته اند. از دوران رکود عظیم تا بحران مالی 2008 اغلب کسانی که بیکار می شدند، مردان بودند. اما بیکاری های برآمده از پاندمی جدید، بیشتر از همواره گریبان گیر زنان شده است و در این میان، مادران تنها، عظیم ترین آسیب ها را خورده اند. بدون مهدکودکی که بچه ها را برای چند ساعتی نگه دارد و بدون همسری که در خرید و کار های خانه یاری کند، ادامه دادن هر نوع شغلی، برای این مادران، تقریباً ناممکن شده است.
گفتم دوستت دارم، صدایم را شنیدی؟
آنگاه که عزیزترین هایمان را از دست می دهیم، گویی ناگهان جهان در اطرافمان فرو می ریزد. وقتی جزمین وارد، همسرش را که عاشقانه دوستش می داشت، طی چند روز در اثر ویروسِ تازه از راه رسیدۀ کووید-19 از دست داد، در دریایی از اندوه و سردرگمی غرق شد. توی خانه اش قرنطینه شده بود و احساس می کرد در گلویش اسید می ریزند. اما بعد، خیابان های آمریکا پر شد از مردمی که می گفتند جان سیاهان مهم است و او، زن سیاه پوستی از تبار بردگان، دید که هنوز قلبش می تپد.
روانکاوی از پشت مانیتور: اسکایپ و زوم چه خدمتی به روان شناسی کردند؟
فروید شیوۀ خاصی برای روانکاوی داشت: اتاقش را از وسایل اضافی خالی می کرد، ساده ترین لباس ها را می پوشید و جایگاه راحتی می گذاشت، تا بیمار ناخودآگاهش را بدون مزاحمت بیرون بریزد. اما اگر الآن به روان شناس ها زنگ بزنید، بیشتر آن ها فقط می پذیرند آنلاین با شما دیدار نمایند. ولی چقدر از ناخودآگاه ما می تواند با اسکایپ و و واتس اپ برای آن ها آشکار گردد؟ دکتر استیون بلومنتال می گوید حواس پرتی های آنلاین و دیدن فضایی که بیمار در آن مکالمه می نماید، می تواند سرنخ های بیشتری دست روانکاو ها بدهد.
آنچه این بیماری از بچه هایمان دزدید
وقتی اولین بار خبر تعطیلی مدارس در زمستان سال گذشته اعلام شد، بیشتر بچه ها شادمان بودند. اما نمی دانستند این تعطیلی با هر چیزی که پیش از این به عنوان تعطیلی برایش شادی نموده بودند، فرق دارد. حالا بعد از ماه ها خانه نشینی، پاندمی دیگر برای آن ها یک اتفاق نیست، بلکه بخش ماندگاری از تجربۀ زندگی شان است. چیزی است که آن ها را از لذت ها و فرصت های مهم کودکی شان محروم نموده؛ دوستانشان، بازی هایشان، جنب و جوش و سرزندگی شان را گرفته؛ و غم انگیز اینکه معلوم نیست تا کی قرار است ادامه داشته باشد.
چرا همه چیز ممکن است تعطیل گردد، به جز امتحان؟
اگر امتحان دریافت از کل نظام آموزشی حذف گردد چه اتفاقی می افتد؟ به اضطراب و استیصال شب های امتحان فکر کنید، به سؤال هایی که جوابشان را بلد بوده اید، اما وقت تمام شده، به احساس سرخوردگی تان بعد از اینکه می بینید نمره تان آن چیزی نشده که انتظار داشتید. امتحان معایب بسیاری دارد، فقط بچه درس خوان هایی هوادار امتحانند که در زندگی شان جز نمره های بالا چیز دیگری ندارند که به آن افتخار نمایند. با وجود این، یک چیز را نمی توان انکار کرد: امتحان عادلانه است. شاید رمز پایداری آن همین باشد.
آیا کسی دلش برای برگشتن به دفتر کارش تنگ می گردد؟
برای برخی ها محیط های کاری تنفربرانگیزاند. بالاخره همکار ناسازگاری پیدا می گردد که با حرف هایش عصبی و ناراحتتان کند، و همواره چیز هایی هست که حواستان را پرت کند. شوخی های بی مزه، بوی بدن آدم ها، نور نامناسب، سرما و گرما و یک عالمه چیز دیگر. حالا یکی دو ماه است که خیلی ها از دست این محیط های آزاردهنده خلاص شده اند و پشت میز های آشپزخانه کار می نمایند. با پیژامه، وسط شلوغ کاری های بچه ها و صدای تلویزیون. اگر کارکردن در خانه هم آسان نیست، پس چطور باید این مشکل را حل کنیم؟
روزگار سخت هواداران ایلان ماسک
ایلان ماسک برای خیلی از هوادارانش حکم یک ابرانسان را دارد. نابغه ای که ناممکن ها را ممکن نموده و با خودرو های برقی و سکونت گاه های مریخی اش می خواهد تمدن بشری را نجات بدهد. اما این منجی میلیاردر در روز های همه گیری کرونا وجه دیگری از شخصیتش را نشان داد. اطلاعات غلط و پیش بینی های بچگانه منتشر کرد و هزاران کارمندش را مجبور کرد تا قرنطینه را نادیده گرفته و به سر کار برگردند. رفتار هایی که هوادارانش را واداشته تا دربارۀ قدیس خودشان تجدید نظر نمایند.
علم مالی برای آینده: آیا دولت ها از کووید-19 درس می گیرند؟
در کوران بحران مالی سال 2008، خیلی ها فکر می کردند دوران اقتصاد نئولیبرال به انتها رسیده است و اصلاحات مالی عظیمی در راه خواهد بود. اما به هر روی، چنین اتفاقی نیفتاد. حالا، همه گیری کرونا آزمون جدیدی پیش پای این اقتصاد گذاشته است. مقایسۀ عملکرد کشور ها نشان می دهد دولت هایی که بیشترین تعهد را به الگوی نئولیبرالی داشته اند بیشترین مسائل را در مواجهه با این بحران از سر گذرانده اند، و از همین جهت است که دو جامعه شناس آمریکایی پرسیده اند: چگونه می توان اقتصاد سیاسی ای متناسب با این بحران تدوین کرد؟
عدم قطعیت تنها چیز قطعی در سیستم های پیچیده است
جوامع انسانی وقتی با بحران های بی سابقه روبه رو می شوند، چه می نمایند؟ همه گیری کووید-19 را در نظر بگیرید: دولت ها ابتدا دست به قرنطینۀ سراسری زدند. اما این تصمیم زنجیرۀ هراسناکی از آسیب های مالی، اجتماعی و روانی به وجود آورد، پس مجبور شدند با سیاست های ثانویه ای مثل بسته های حمایتی از فروپاشی اقتصاد جلوگیری نمایند. این کار به خودی خود موانع تازه ای پیش پای دولت ها گذاشت و این سلسله همین طور ادامه دارد. نظریۀ پیچیدگی می گوید برای بیرون آمدن از این چرخۀ معیوب باید نگاه مان به سیستم های اجتماعی را تغییر دهیم.
ارونداتی روی: پاندمی دروازه ای است که دو جهان را از هم جدا می نماید
پاندمی کرونا موتور جهان را خاموش نموده است. حالا ما انسان ها، مسافران این قطار سریع السیرِ سرمایه و سلطه و استثمار، در جاده مانده ایم، بدون اینکه کسی بداند آینده چگونه خواهد بود. می دانیم که این بحران ثروتمندترین و پیشرفته ترین اقتصاد های جهان را به زانو درآورده است، اما در بقیۀ جهان چه خبر است؟ در کشور های فقرزده ای که مردم در روز های معمولی هم به خاطر سوءتغذیه و نداشتن آب آشامیدنی جانشان را از دست می داده اند، با قرنطینه و بیماری چه خواهند کرد؟
نقاشان برجستۀ اروپایی طاعون را چطور به تصویر کشیدند؟
هفتصد سال پیش، طاعونی کشنده و فراگیر اروپا را به کام مرگ فرو برد. در قرن هفدهم نیز تنها در ناپل 200هزار نفر جان سپردند. نقاشی های آن دوران اندوه صاحبانشان را زنده نگه داشته و همچنان دل را می خراشد: سالواتور روزا که مرگ پسربچۀ نوزادش را به تصویر کشید؛ رامبرانت که چهرۀ معصومانۀ معشوقش را نقاشی کرد؛ و کاراواجو که نومیدانه تشییعِ بی رونق پیرمردی را ثبت کرد. جاناتان جونز، منتقد هنری، هشت شاهکار هنری از نقاشان اروپایی را (همراه با تصویرشان) به اختصار معرفی می نماید.
منبع: فرارو