ترس از شکست، نویسندگان جوان را به تقلید سوق می دهد
به گزارش چاپار بلاگ، سرویس ادبیات خبرنگاران، در پنجمین شماره از پرونده خلا ژانر در ادبیات داستانی ایران با هادی امینی هم کلام شدیم. وی که سال هاست در حیطه ترجمه آثار ادبی به ویژه رمان هایی در ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی فعالیت دارد، ترجمه کتاب های آتش و خون، هزار توی استخوانی، یادِ مردگان، چشم خدا، توفانِ شن، حلقه سیاه، یافتن لایلا، راه رسیدن به تو، آتش جادو، روبه رو، انقراض ششم، عملیات باراکودا، نام همگان، ویرانگر شاهان، اسپلینترسل، مجموعه نیروی سیگما، ویرانه های معبد و مجموعه تاکروین را برعهده داشته است.
امینی معتقد است که چالش های اجتماعی و سیاسی صد سال اخیر ایران بر ادبیات تاثیرات منفی داشته و موجب عقب ماندن نویسندگان ایرانی از قافله ادبیات ژانر جهان شده است.
با توجه به تجربه شما در حوزه ترجمه آثار فانتزی، علمی ، تخیلی و تریلر، مهم ترین ویژگی و لازمه در خلق و نگارش آثار در حوزه ژانر را چه می دانید؟
بدون شک خلق هر اثر نوشتاری در هر ژانری، مستلزم پیش احتیاجهایی است که باید از سوی نویسنده در نظر گرفته گردد. ادبیات ژانری و بویژه ژانرهای فانتزی، تریلر و جنایی نیز از این امر مستثنی نیستند. اما از آنجا که آثار این حوزه طبیعتا فاصله زیادی با جهانی واقعی دارند، در درجه اول، قوه تخیل قوی تری را از سوی نویسنده احتیاج دارد تا بتواند آثاری مجذوب نماینده تر خلق کند. بدیهی است هرچه تخیل نویسنده بتواند دورتر پرواز کند و بیشتر اوج بگیرد، نتیجه برای خواننده مجذوب نمایندهیت بیشتری خواهد داشت.
پذیرش و ورود به ژانرهای مختلف، تا چه مقدار به زیرساخت های فرهنگی و فکری یک جامعه ارتباط دارد؟
زیرساخت ها و پیشینه فرهنگی جوامع در مقدار پذیرش یک اثر ژانری نقش دارد. به طور مثال در ادبیات فانتزی، هر اجتماعی موجودات خیالی و افسانه های فولکلور خود را دارد و بر همین اساس پذیرش یک رمان فانتزی با زمینه مشابه را ساده تر می نماید.
فرهنگ، زبان و پیشینه ادبی ایران، ظرفیت ورود نویسندگان به چه ژانرهایی را ایجاد می نماید؟
پیشینه غنی ادبیات ایران بر کسی پوشیده نیست و وجود یکی از شاهکارهای ادبیات فانتزی حماسی به نام شاهنامه نشان می دهد ایرانیان از قدیم با آثار فانتزی خو گرفته و این ژانر می تواند پذیرش و محبوبیت زیادی در ایران داشته باشد که البته این موضوع با استقبال از کتاب های این ژانر نیز مشهود است.
با وجود داستان های فولک و شخصیت های خیالی و فانتزی در ادبیات ما، چرا خلق آثار در ژانرهای فانتزی و علمی تخیلی تا این میزان دور به نظر می آید؟
نوسانات سیاسی اجتماعی یک قرن اخیر ایران به نحوی باعث شده جریان ادبیات مسیر متفاوتی را طی کند و حتی تا حدودی باعث عقب افتادگی این جریان نسبت به جهان شده است . بعلاوه شرایط مالی چند دهه اخیر، موجب شده ادبیات با اقبال کمتری روبه رو گردد. در جامعه ای که امرار معاش بیشتر به روزمرگی انسان گره خورده، نویسندگان و مترجمان با مسائل بیشتری روبه رو هستند و این جریان کمتر به عنوان یک حرفه تخصصی موردتوجه قرار می گیرد و در نتیجه این مسئله مانع پیشرفت خواهد شد. پرداختن به هر هنری، احتیاجمند ذهنی آزاد از دغدغه های روزمره است تا خلاقیت بتواند بستر مناسبی برای رشد پیدا کند.
بعضی از منتقدان بر این باورند که شخصیت های آثار ژانری معاصر از جنبه نام گذاری، ویژگی های فرهنگی و شخصیتی اغلب باورپذیر نیستند و حتی در مواقعی تقلیدی از آثار خارجی به نظر می آید. نظر شما در این باره چیست؟
اگر بپذیریم که در زمینه ادبیات و به ویژه ادبیات ژانری دچار یک شکاف چند ساله نسبت به جهان شده ایم؛ به ناچار باید بپذیریم که آثار و محتواهای تولیدی معاصر دارای نواقصی باشند و حتی کپی برداری واضح از آثار مطرح جهانی به نظر برسند؛ نویسنده ای که تازه آغاز به نگارش ژانری نموده و در اطراف خود جز ترجمه های بعضا نه چندان قوی از آثار جهانی ندارد و از سوی دیگر نیز با خطر کم اقبالی و کم توجهی مخاطب و بازار روبه رو است، ناخودآگاه کوشش می نماید برای پیروزیت پا جای پای بزرگانی بگذارد که در این زمینه پیروز شده اند. عرصه ادبیات چه در ایران و چه در جهان بسیار بی رحم است و معمولا اولین شکست می تواند آخرین شکست و به معنای سرانجام عمر حرفه ای هنرمند باشد. از این رو طبیعی به نظر می رسد که نویسندگان جوان از ترس عدم پیروزیت و حذف از این عرصه رو به تقلید بیاورند یا با جسارت و شجاعت کاذب، دست به خلق آثاری بزنند که ویژگی های اصلی ادبیات ژانری را ندارد. بعلاوه ضعف همکاری بین نویسندگان و مترجمان و ناشران نیز بی تاثیر نیست. در ایران انتشارات به عنوان یک بنگاه مالی صرفا به بقای خود می اندیشد و بدون بهره گیری از کارشناسان هنری، تنها بر اساس شم بازاری با موضوع کتاب برخورد می نمایند و عملا توان ارائه مشاوره خوب و مفید به نویسنده را ندارند.
در بحث ژانرنویسی داخلی به لزوم توجه به متناسب سازی فرهنگی قواعد ژانری اشاره شده است. این مسئله را مستلزم چه می دانید؟
باورپذیری یک اثر ژانر اولین ویژگی مهم و موثر بر پیروزیت اثر است. برای باورپذیربودن یک داستان ژانری، باید المان های این اثر برای مردم جامعه ملموس و قابل درک باشد که در نتیجه نویسنده باید در خلق اثر نگاهی به زیرساخت و پیشینه ادبیاتی جامعه داشته و از سوی دیگر شرایط حال حاضر جامعه را نیز به درستی درک نموده باشد تا با ادغام صحیح این دو، اثری نو و متناسب و باورپذیر خلق کند.
آثار نویسندگان جوان داخلی ژانرنویس را در مقایسه با آثار ادبی خارجی در این حوزه چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه به نظر می رسد چالش های اجتماعی و سیاسی صد سال اخیر ایران، تاثیر منفی خود را روی ادبیات نیز گذاشته و نویسندگان ایرانی از قافله ادبیات ژانری عقب افتاده باشند؛ اما خوشبختانه ظهور بعضی از نویسندگان جوان این حوزه و خلق آثار قوی و البته نه بدون نقص، نشانه خوبی برای یک آغاز مجدد و جبران این عقب افتادگی است.
تا چه مقدار می توان به آینده داستان های ژانر در ادبیات ایران امیدوار بود؟
ظهور نویسندگان جوان و خوش آتیه قطعا امیدبخش اقبال بیشتر برای ادبیات ژانری ایرانی است. با کمی مساعدت از سوی مسولین و حمایت از سوی خوانندگان بی شک شاهد خلق آثار مجذوب نماینده در سطح بین المللی از سوی نویسندگان داخلی خواهیم بود.
ارتقای سطح کیفی آثار ژانر داخلی چه بایدها و نبایدهایی را می طلبد؟
مطالعه هرچه بیشتر آثار ژانری بین المللی نخستین شرط پیشرفت تولیدات داخلی است و صد البته پیش احتیاج آن نیز فضای باز و مساعد برای ترجمه این آثار و حمایت به وسیله ارگان های متصدی و هواداران خواهد بود. پرهیز از کپی برداری و تمرکز بیشتر روی ایده های نو هم جدی ترین خط قرمز به نظر می رسد.
کدام ژانرها در ادبیات ما ناکام تر مانده اند؟
ادبیات ژانری و بویژه ژانر علمی تخیلی در ایران مهجورترین بوده است. در سال های اخیر شاهد خلق آثار ژانری ماجرایی یا فانتزی ایرانی بوده ایم و آثار ترجمه ای این دو ژانر نیز مورد استقبال قرار گرفته است. البته ژانر علمی تخیلی هم در حوزه نگارش و هم نگارش بیشتر مهجور بوده است.
کدام ژانرها در بازارهای جهانی کتاب، مخاطبان بیشتری دارد؟
با آنکه ژانرهای فانتزی و ماجرایی هواداران متعصب و پیگیری دارند، همچنان ادبیات رومنس و مین استریم سهم بیشتری از بازار کتاب را در دست دارد؛ در سرتاسر جهان عده زیادی هستند که برای فرار از دغدغه ها و استرس های روزمره به کتاب پناه می برند و در نتیجه کتابی که روان بوده و احتیاج به تفکر زیادی نداشته باشد یا حین مطالعه هیجان زیادی نداشته و به راحتی بتوان آن را کنار گذاشت، برترین پناهگاه است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران